هایدگر رو که دیگه میدونی کیه؟

تاب تاب عباسی

شنبه, ۲ اسفند ۱۳۹۹، ۱۱:۵۵ ب.ظ

نطفه در آن لحظه که هستی بدان حمله کرد، گوزپیچ شد. بعد همه گفتند تو دوتا چشم هستی و دوتا دست و امعا و احشا، بعد هم خدا هم که هست دیگر. این بچه یک مدت ماند در جهنم ولی همه بهش گفتند، خودش هم باورش کرد که اسمش جهنم نیست. دنیاست. برای بهشت یکم ترسید فهمید لاشه‌ش برای اینکه هفت آسمان را برود دیگر زیادی سنگین است. هنوز هم نمرده خب. لش و لوش ماند در سایه این همه معما توی زندگی. زیاد عشق بازی میکند الان. آدمها مهره‌های بازیش شده‌اند. یک جورهایی شبیه این شده که سوژه و ابژه یکی‌اند. چون خب خودش هم مهره بازی بقیه است. یک باری به محمدرضا گفت تو نوشتن را به بازی کردن تقلیل می‌دهی. محمدرضا گفت کاش بگی در حد بازی کردن ارتقا می‌دهم. الان مانده تو کف. چرا دوباره وبلاگ زد نرگس؟ احمقی چیزی‌ست یا وقت است دوباره بازی کند؟ 

سلام.

  • نرگس سبز

نظرات (۳)

سلام. خوش برگشتی.

پاسخ:
ببین شانسی شدا. یهو دیدم وبلاگم مونده. ولی من حذفش کرده بودم. ولی مونده
هاها
  • منتظر اتفاقات خوب (حورا)
  • سلام:)

    یه نگاه پر از سوال به عنوان وبلاگ انداختم. بعد آدرس رو خوندم که عه نرگس سبز:)

    پاسخ:
    :**

    وبلاگ احیا هم مونده، پاکش نکردی، هست هنوز

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی